رز سفید
ابهام دوباره در نحوه مرگ هیتلر یکی از بایگانهای رده بالای KGB ادعا میکند احتمال این که آدولف هیتلر در معیت یک سرباز با خوردن سم خودکشی کرده باشد، بیشتر از احتمال خودکشی با شلیک گلوله است. یک روزدروغ به حقیقت گفت میل داری تاباهم شناکنیم؟حقیقت ساده لوح هم پذیرفت......باهم به کنارساحل رفتند....حقیقت لباس هایش رادرآورد...دروغ حیله گرلباس اوراربودوپوشید...ازآن روز به بعدحقیقت عریان است وزشت ودروغ درلباس حقیقت زیبااست وفریبنده.... دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است: 1ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند. عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. 2ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند. مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهشان یکی است. 3ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم هستند. آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان تاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم. 4ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هستند. شگفتانگیزترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم، باز میشناسیم، می فهمیم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان میآید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد. آیا می دانستید که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال یا ...
ستوان واسیلی کریستوفورف، یکی از بایگانهای ارشد سازمان امنیتی FSB میگوید پزشکان ارتش در آن زمان تنها توانایی تشخیص این مسئله را داشتند که هیتلر و اوا براون در روز 30 آوریل 1945 سیانید بلعیدهاند.
به گفته او افسانه مرگ پر افتخار پیشوا در واقع به این صورت است که او همزمان با خوردن کپسول سیانید، به خودش شلیک کرده است:« بقایای پوسته کپسول در دهان هیتلر و بوی تند بادام تلخی که از اجساد به مشام میرسید و نتایج کالبد شکافی انجام شده توسط کمونیستها، ما را به این نتیجه رهنمون کرد که مرگ بر اثر مسمومیت سیانید بوده است.افسانه مرگ پرطمطراق هیتلر نیز توسط نازیهای باقی مانده در برلین دهان به دهان منتقل شده تا این طور وانمود کنند که پیشوا مثل یک سرباز، در سنگرش با اسلحه خودی زندگی را وداع گفته.»
وی ادعا میکند پزشکان کمونیست هیچ جراحت جدی در جسد سوخته هیتلر پیدا نکردند. اگر این ادعا صحت داشته باشد باید صفحه تاریخ در مورد مرگ هیتلر از نو نوشته شود. همچنین اعتبار و سندیت جمجهای که گفته میشود متعلق به هیتلر است و در آرشیو روسیه نگهداری میشود، زیر سوال میرود. چندی پیش محققان آمریکایی طی آزمایشهای دی انای اعلام کردند این تکه جمجمه که سوراخ گلوله به خوبی در آن مشخص شده، متعلق به زنی 20 تا 40 ساله است و به طور حتم نمیتواند جمجمه هیتلر باشد. روسها همان زمان به شدت با این نظریه مخالفت و اعتبار جمجمه را تائید کردند اما هرگز حاضر نشدند مدارک دی انای خود را ارائه کنند. هر چند با وجود گفتههای بایگان ارشد، بیش از گذشته میتوان بر درستی این تصور که جمجمه متعلق به هیتلر نیست، اعتماد کرد.بنا به اسناد بدست آمده اذعان میشود هیتلر با معشوقه اش اوا براون به ارژانتین رفته و هفده سال بعد در هفتاد و دو سالگی در آرژانتین به مرگ طبیعی دار فانی را وداع گفته است .
در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند هر 120 سال، یک ماه را جشن می گرفتند و کل ایران این جشن برپا بود.
برای اینکه بعضی ها ممکن بود یک بار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند (و بعضی ها هم این جشن را نمی دیدند) به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد که وقتی به هم می رسیدند بگویند 120 سال زنده باشی .